- اشکان ارشادی
- سه شنبه ۳۰ مهر ۹۸
- ۱۰:۱۵
حقیقتا نمیدانم از کجا شروع کنم؟
عطار میگه :
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
همین الان که داشتم فکر میکردم ، که پیش خودت تکرار کن تا یادت نره.
هارادان باشیلان ائلم ؟
له کوره شورویی بِکم ؟
آره دیگه ، از کجا شروع کنم؟ که یکدفعه یادم افتاد: تحریم یادت نره .
ولی خوب کسی که نمیتوانه منرو از این چیزها جدا کنه ، پس هروقت دلم خواست می نویسم. فقط یک موضوع می ماند. آنهم اینه که ؟ آخه تا کی میخواهید اذیت کنید. اگه قرار بود کسی ننویسه چون به مثلا : عمو نقی بر میخوره ، پس چطوری تحقیق رو شروع کرد چطور نقد کرد ؟ چطور چطور ؟
واقعا خسته نشدید ، حداقل بگذارید یک تحصیل کرده ای بین شما باشد. با منم زدن هیچی حل نمیشه! این که من می نویسم بدون غرض و مرض است ولی در حقیقت چاه هم هست ، پس فقط برای آگاهی بخوانید و رد شوید. بدلایلی چاپ نمیشه ولی اینجا اشتراک میگذارم پس استفاده کنید. من به بچههای ایران و دیگر فارسی دانان امید داشتم ولی هیچ. عجب بابا!
حالا نظرت بنویس ولی اصرار نکن! آخه من با این همه سال خواندن کتب مختلفه از چندین منظر ، نمیدانم! نمی فهمم! کودنم!
مهم
این مطلب مهم بخوانید ، در جایی بودم. نویسندگان کتب خود را بالا و پایین می کردند ، آخر سر برای غلط یابی منت سر بنده گذاشته شد تا بررسی کنم.
چقدر آنروز جر و بحث کردم ، آرام آرام تکمیل میکنم ولی چند مورد را می گویم.
۱. غلط املایی ایشان فوقالعاده زیاد بود.
۲. در برخی متون تاریخی باید حالت حکمی نوشت که انگار دعوای کودکانه نوشته بود.
۳. زبانم مو درآورد که از جمع مکسر عربی استفاده نکنید و چون نفهمیدند دعوا شد.
۴. اوزان عروضی بلد نبودند و ترجمه میکردند.
و...... که در خلال ماجرا می نویسم ، مثلا آگاهی اندکی داشتند و می نوشتند که فایدهای ندارد.
حرف مرا نمی فهمیدند و حاضر هم نبودند یاد بگیرند ، مثلا اعراب با حرکات متفاوت است. حال فرد مورد نظر اعراب حرف اول کلمه را می خواست برای تلفظ! خوب من هم میگفتم اعراب ندارد بخدا که ندارد و تا می خواستم شرح دهم دیگر......
و دیگر اینکه بر سر لسان عربی یکبار حرف پیش آمد و مرا متهم کردند به سفسطه و مغلطه در کلام و لسان دین! بعد از دفاع از خودم و خرفهم کردن ایشان ، قسم خوردم جز به حاجت خودم عربی معنا نکنم.
این عکس رو ببینید.
ترجمه ترکی و عربی آن بخوانید.
در مورد زبان عربی و فارسی دری که زبان بهشت است.
میگه : این شهرک « آذربایجان » رعایا و دهقانان زبان خودشان دارند. اما شعرای عارف با ظرافت کلام و نزاکت پهلوی و مغولی است.
و این دو زبان کهنند.
زبان شهری ها با کلمات اولا : دهقانی ، دری ، فارسی ، غازی ، پهلویست.
فارسی در حق زبانیست که کمال پاشازاده معروف به دقایق الحقایق در موردش آورده : « گفت در تفسیر دیلمی : سوالی مابین رسول الله و میکائیل که آیا تعالی به فارسی هم هست ؟ گفت : بله
رسول گفت : زبان اهل جنت عربی و فارسی دری است.
نگذاریم دیگران از منطقه ما سواستفاده کنند. ما مسلمانیم و تشیع و تسنن برادریم ، ولی برخی.....
به عکس نگاه کنید که :
این ترکان هم مذهب یهودیت افراطی با عقاید ماسون و فراماسون داشتند ، همچنین زبان ترکی را نیز از دیگران اخذ کرده بودند ، ترکان اویغور نقش بسزایی در ترک زبان کردن مردم متفاوت آنجا داشتند.
خزرها برای مدتی حتی بر آذربایجان ایران مسلط شدند و کشتارها کردند. ولی جمع مسلمانان کُرد ، عرب و حتی فارسیان تازه مسلمان شده ، در نهایت با آموزه های اسلام آنان را به پشت کوههای خزر راندند ولی نشر افکار اجباری آنان تا دورههایی مثل صوفیه باقی ماند و روحانیون به آن رنگ و بوی اسلامی دادند. نگذاریم دیگران مردم را بواسطه ترک زبان بودن از آنان بخوانند. به دین مبارک اسلام توجه کنیم.
مسلمانان ، آنان را به اسلام شرفمند کردند گرچه میدانستند خون و اصل بد نیکو نمی گردد ولی چنانچه آدمی آموزه های دینی را رفتار کند حادثه ای پیش نمی آید.
روحانیون شیعه و حتی برخی از شافعی و حنفی ، قزلباش را بارها ارشاد کردند و اگر روحانیون شیعه مسلمان به منطقه نمی آمدند ، بلای تبریز و.... بر مردم بیشتری رو میگشت. حضرت رهبر متوفی نیز گفته : روحانیون در دستگاه سفاک قزلباشیه ، به حق جهاد کردند. درست میفرمود که آخه شاه عباس ( و دیگر صوفیه ) کجا بزرگ و کبیر بودند.
حالا بجای اینکه اسباب راحتی داشته باشم و بنویسم ولی مجانی می نویسم ، دیگه دعوای چه دارید ؟ البت که من حرمت ها حفظ میکنم وگرنه یک تنه.....
بگذریم.
سالها پیش محققی از کرمانشاه رد میشد ، کتابی دستش بود و گویی پریشانی به او مستولی شده بود. من طبق عادت همیشه ، از دخالت پرهیز میکردم چون اگر شری بدنبال داشت بر سر من می آمد. ولی صدا کرد و پرسید ؟
_ به شما می خورد تحصیلکرده و کتابخوان باشی! ؟ درست میگویم. ؟
بله ، امرتان بفرمائید.
_ نه خواستم سوالی کنم ولی شما اگر کورد نباشی فارسی .
شما سؤالات خود را بپرسید ، ( از لهجه ترکی اش فهمیدم ترکه ) و ادامه دادم بویروس جانیم ، هر سورماخ که واردی ، سور ، تا جواب ادم.
تکان خورد و بپرسید : ترکی ؟ گفتم : بابا بیخیال ، من قروقاطی ام ، اصلا بچه همهی مردم ایرانم و باید هم دوستم داشته باشند ، داداش و آبجیم و حامی ام باشند.
_ گفت بیا. و بگو اگر میدانی این کتاب چرا ترکی آذری نیست. ؟
خواندم و گفتم : این بیشتر ترکی اویغوریست که چنگیزخان بعداز نابودکردن مراکز قدرت مثل قرا خطایی ، خوارزمشاهیان ، اسماعیلیه و خلافت عباسی و مهار بازماندگان یهود در شما قفقاز ، این زبان را رسمی کرد. در خلال کتاب به او نشان دادم که محقق نویسنده ، لغاتی را با نام اسکی به معنای قدیمی مشخص کرده و تنها راه فهمیدن آن کتاب لغت است. همچنین به او گفتم که لغات فارسی و عربی در این منظومه آمده ، حتی در ترکی اویغوری در چین موجود است.
و قرار شد برایش توضیح مدید و بسیط کنم.
انشاءالله وقت و حال مساعد پیدا کنم تا برای شما آنقدر مثال بیاورم که تعجب کنید.
فعلا برویم بر سر ماجرای عربی
دوستی کورد ، نوشته بود : اکراد ، دوستی ترک نوشته بود : اتراک ، اگر همینجوری ادامه پیدا میکرد که کرده متأسفانه ، فقط باید بگویم ای داد!
مرا متهم کردند که چشم دیدن کورد و ترک نداری ؛ خیلی ناراحت شدم چون کردان را همیشه برادران کوه پیکر میدیدم ، ترک هم که همیشه عادتشه حمله بکنه مثل تواریخ بسیار.
گفتم شما نمی دانید که دارید خود را تحقیر میکنید.
گفتند : چطور مگه!؟؟
گفتم : این جمع مکسر عربیست و کسر دهنده ، یعنی حقارت بار. مثلا خود عربهای تحصیلکرده به هیچ عنوان اعراب نمی نویسند. این جمعیست که جمع را می رساند ولی با حالت تحقیر! گفتم : چرا نمی نویسید : کردان ، ترکان ، افغانان ، ترکمنان ، لران ، در صورتیکه جمع مکسر آنان پیچیده و حقیر است و میشود : اکراد ، اتراک ، افاغنه ، تراکمه ، الوار که این آخری ایهام ایجاد میکنه ، آیا تخته چوب منظور است ؟ یا جمع قوم لر.
گفتم قاعده دارد و باید بحث و..... کنیم. فقط تراکمه و افاغنه حالتی متفاوت دارند.
خوب حالا که در مورد جمع مکسر گفتیم ، داستانی هم نقل کنیم که چندین طلبه به همراه استادشان مرا آفرین گفتند و قول دادند اصلاح کنند. طبق معمول حتما نامی از من هم نیاورده اند!
شروع ماجرا
قبل از آنکه نحوه ی جمع مکسر و جر و بحث خود شرح دهم ، دقیقا مثل بچههایی که ترکی استانبولی یاد میگرفتند و اصول را نمی دانستند ، در بچههای زبان عربی هم دیدم.
معانی بابها و ساخت کلمهی معنایی را نمی دانستند. برایشان گفتم و تاکید کردم بقیه را خودتان در بیاورید و تمرین کنید.
فعل های ثلاثی مزید :
فعل ثلاثی مزید ، فعلی است که اولین صیغه ی ماضی آن بیش از سه حرف باشدو وزن های آن قیاسی است .هشت باب مشهور دارد .به ترجمه ی هر یک از ابواب می پردازیم :
1- باب إفعال ( أفعَلَ ،یُفعِلُ ،إفعال ) ، مثال زدم ، صرف بر باب افعال میشود اصراف
2- باب تفعیل( فَعَّلَ ،یُفَعِّلُ ،تفعیل)، همیشه شدت را بیشتر میکند ، مثلا شدت بر باب تفعیل میشود تشدید
3- باب مُفاعَلَة( فاعَلَ ، یُفاعِلُ ،مُفاعَلَة )، اصولا کار طلب است مثل : منازعه ، مناقشه ، مدافعه
4- باب تفاعُل (تفاعَلَ ، یَتَفاعَلُ ، تفاعُل) ، به مانند جنس بر باب تفاعل میشود : تجانس ، و یا تعامل ، تعاون
معنای غالب تر آن « مشارکت » را می رساند.
5- باب تَفَعُّل(تَفَعَّلَ ، یَتَفَعَّلُ ، تَفَعُّل) ، همانند تفرّج
معنای آن «مطاوعه »(اثر پذیری )می باشد.
6- باب افتعال (افتَعَلَ ،یَفتَعِلُ ،افتعال ) ، مثل انکسار ، انتشار و....
این باب شرکت جویی و شراکت را میرساند.
7- باب انفعال (انفَعَلَ ،یَنفعِلُ، انفعال)، مثل انزجار.
8- باب استفعال (استَفعَلَ ، یَستَفعِلُ ، استفعال )، معنای طلب کردن دارد مثل : استیجار ، استجاب و....
معنای آن طلب ودرخواست است.وقتی معنای طلب را برساند متعدی می شود .
ماضی |
مضارع |
امر |
مصدر |
زائد |
معنی |
افعل |
یفعل |
افعل |
افعال |
ا |
متعدی کرن |
فعَّل |
یفعِّل |
فعِّل |
تفعیل |
تکرار عین الفعل |
متعدی کردن |
فاعل |
یفاعل |
فاعل |
مفاعلة- فعال |
الف |
مشارکت |
تفاعل |
یتفاعل |
تفاعل |
تفاعل |
ت - الف |
مشارکت |
انفعل |
ینفعل |
انفعل |
انفعال |
أ- ن |
اثرپذیری |
افتعل |
یفتعل |
افتعل |
افتعال |
أ- ت |
اثرپذیری |
تفعَّل |
یتفعَّل |
تفعَّل |
تفعُّل |
ت- تکرارعین الفعل |
اثر پذیری |
استفعل |
یستفعل |
استفعل |
استفعال |
ا س ت |
طلب ودرخواست |
خلاصه اینها گفتم با کلی توضیحات ، تازه برخی بچهها راه افتادند. بارها میگفتند ما را درس بده تا ماجرایی که قرار بود تعریف کنم الان تعریف میکنم و خودتان بررسی کنید.
ذکر این تصویر نیز نافع است تا بابها را بخوبی یاد بگیرید.
قبلش یادی کنم از دیگر بابهای مشخص
باب فاعل ، مثل : جاهل ، ضارب ، راغب و....
باب مفعول ، مثل : مجهول ، مضروب ، مرغوب
باب مستفعیل ، مثل حل که می شود : مستحیل
باب مَفعل ، مثل : مشعل
باب مَفاعل مثل : مضارب ، مشاغل
و.... بقیه را بخوانید ، به قول معروف : جوینده یابنده است ، یا ترکی آن : آختاران تاپار.
مَنْ طَلَبَ شیئاً وَ َجَدَّ وَجَدَ. (عاقبت جوینده یابنده بود.)
و یا کُردی ، اگر بِِچی بررسی بِِکِی نقد وَلای بال و دسِت وینی.
خوب باب ها رو هرچه پیدا کردم اضافه میکنم.
از در آموزشگاهی رد میشدم ، بچههایی ترکی استانبولی میخواندند. نمی دانستند مصدر چیست؟ حروف اضافه چیست؟ و....
تعجب وافر کردند من از کجا بلدم ، وقتیکه گفتم : کاش بروید ابتدا دستور زبان فارسی را خوب بخوانید به ایشان برخورد و تندی کردند و باز گفتند ما ترخیم جناب! گفتم عیبی نیست ولی بدون دانستن اینکه مصدر اصلا چه هست ؟ چگونه می توانید بفهمید. یکی گفت : مصدر گوزل چیست؟ گفتم : گوزل یا جوزل صفت هست و مصدر ندارد. آخر کار برایشان گفتم :
مصدر بیان فعلیست که عدم زمان و مکان دارد ، در فارسی از تَن و دَن مصادر ساخته میشود مثل : دوختن ، بریدن ، خوردن. زمان آنها روشن نیست مثلا کجا دوخته شده ؟ یا در چه مکانی ؟
سپس اضافه کردم در ترکی استانبولی با ماق که ماخ هم گویند با مه ک ، مصدر ساخته میشود. مثل : آلماق (خریدن ) ، دئمک (گفتن )
سپس چون فعل امر بلد نبودند گفتم : با حذف مصدر فعل دستوری امر ساخته میشود. مثلا آل بدون آلماق یعنی بخر.
برایشان گفتم ، فارسی اضافه ب محترمانه دارد یعنی بجای ، خر و رو می گوییم بخر برو
بعد دیگر دستور زبان را با آنان کار کردم.
در ادامه خواهم نوشت ، تا دوستدارن هم بخوانند.
حال برویم سر ماجرای ساخت جمع مکسر عربی که بالاتر پیش زمینه ای گفتم.
داستانهای زیبا و پند آموزی بودند متشکرم از زحمتتون